دیگران را مورد عفو قرار دادن، سلامتی به جسم و روح بخشیدن است. شما باید کسانی را که به شما بدی کرده اند ببخشید و از تقصیرشان در گذرید تا به آرامش و خوشی دسترسی پیدا کنید. بر خطاهای خود چشم بپوشید و برای آنها اهمیت زیادی قائل نشوید. هنگامی میتوانید بر خود ببخشید که دیگران را مورد بخشش قرار داده باشید. چشم نبستن بر خطای خود نه از موضع غرور بلکه از سر جهالت و غفلت است.
بخشش و بررسی علمی آن
امروزه در دانش پسیکوسوماتیک (روان تنی) به این نتیجه رسیده اند که سرمنشاً غالب هیجانات از قبیل کینه توزی و ندامت و محکوم ساختن دیگران و خصومت و عداوت با مردم از عوارض جسمانی چون تنگی عروق و باد مفاصل و بیماری قلبی میباشد.پزشکان پسیکوسوماتیک عقیده دارند که بیماران مزبور معمولاً افرادی هستند که کتک خورده اند و مجروح شده اند و یا حتی فریب خورده اند و بدرفتاری دیده اند و پس از آن در دلشان نسبت به همه مردم کینه و نفرت احساس می کنند و به قول معروف همه را با یک چوب می رانند و این حالت در اعماق ضمیرشان رسوب می کند.اینان چاره ای جز این ندارند که خود به دست خویش این جراحت باطنی را قطع کنند و چون عضوی زاید آن را بدور افکنند و تنها وسیله درمان، گذشت کردن و چشم پوشیدن بر آن حالت روحی است. در کار بخشش رضایت باطنی را باید ملحوظ داشت.
آیا بخشش به معنای ایجاد رابطه است؟
اگر صمیمانه و صادقانه قلم عفو بر خطاها بکشید یقین داشته باشید که پنجاه درصد کار را انجام داده اید.با خواندن این مطلب از مجله برفانک شما این مساله را میفهمید : عفو کردن دیگری به مفهوم مشتاق بودن به ایجاد رابطه با او نمیباشد و به عبارتی شما خود را محکوم به دوست داشتن هر کس نمی کنید و این عمل با هیچ اصلی از حیات مطابقت ندارد. مگر میتوان به زور خود را وادار کرد که کسی را که هیچ هماهنگی و سنخیتی با افکار و ایده آلهای شما ندارد، دوست داشت. بلکه مقصود این است که نفرت و کینه ای از کسی به دل نگرفت وگرنه دوست داشتن همگان عقلانی نیست. البته همان طور که قبلاً خاطرنشان گردید برای تمام مردم باید آرزوی خیر و خوشی و تندرستی و خوشبختی نمود و بد کسی را نخواست. اگر چنین کنید. در این صورت غریزه صیانت ذات را نیز ارضا کرده اید. زیرا هر چه برای خود میخواهید برای دیگران نیز خواسته اید و دراین میان خود را هم فراموش نکرده اید و ارزشی حیاتی برای آن قائل شده اید. وانگهی، اکنون میدانیم که جز آنچه احساس می کنید و میاندیشید، چیزی بیشتر نیستید و آیا ساده تر از این عبارت برای ادای مقصود وجود دارد؟
فوت و فن بخشش
برای اینکه آتش خشم و کینه خود را فرو بنشانید به این روش متوسل شوید : دراز بکشید تا روح و جسمتان آرام بگیرد آنگاه به خود بگویید: «من در کمال آزادی و در منتهای صداقت کسی را که به من اهانت کرده میبخشم و او را از ذهن خودم خارج می کنم. من از خطای او چشم پوشی می کنم. من فردی آزاد هستم و او هم آزاد است. من امروز اعلان عفو عمومی میکنم و هرکس راکه به من بدی کرده، میبخشم و برای جملگی آرزوی تندرستی شادی و خوشبختی می کنم. من این کار را با خلوص نیست و از صمیم قلب انجام می دهم و هربار که به این فرد – یا افرادی که بهمن بد کرده اند میاندیشم به خود می گویم: «من شما را آزاد کردم. دعای خیر من بدرقه تان باد! من آزاد شدم و شما هم آزادید. این خیلی بهتر است. راز بزرگ این قضیه در این است که در صورتی که این تمرین را برای یک بار به طور کامل انجام دهید دیگر نیاز به تکرار نخواهید داشت. اگر بار دیگر به یاد اهانتها و یا آزارهای او افتادید کافی است این جمله را تکرار نمایید: خدا به او خیر بدهد. این دعا را هر بار که فکر او به سرتان آمد به زبان بیاورید. آنگاه به حیرت درخواهید یافت که آن شخص یا حادثه ای که در خانه ذهنتان رسوب کرده و باعث رنجش خاطرتان می شد، به سادگی از ضمیر تان پای بیرون نهاده و شما را به خود نهاده است.