قریب به اکثریت بچه ها دوست دارند دیگران را مسئول مشکلات خود بدانند و این به میزان چشمگیری به دلیل آن است که پدر و مادر همیشه در قبال احساس مسئولیت بچه، برخوردی منفی از خود نشان داده اند. وقتی بچه ها جملاتی را به کار می برند که نشان می دهد می خواهند مسئولیت را از دوش خود بردارند. نظیر تقصیر از من نیست، از من بیش از این برنمیآید، معلمم باعث شد من نمره نیاورم، یا جیمی مرا مجبور کرد این کار را بکنم، شما باید به برخوردها و واکنشهای قبلی خود بیندیشید، آیا در گذشته بچه ها را به خاطر قبول مسئولیتی تنبیه یا توبیخ نکردہ اید.شما با توبیخ کردن مداوم کودک و عیب جویی از او به او یاد میدهید از خودش نا امید باشد و از کارهایی که میکند عیب جویی کند و این حس را درونی سازد.
تنبیه کردن از علل خصلت عیب جویی در کودک
بچهٔ دوساله ای که شیر را میریزد و مورد خشم و سرزنش پدر و مادر قرار می گیرد، این باور را به خود القا می کند که او مایه نومیدی است و خشم و سرزنش را نشانه طرد شدن از طرف بزرگتر تلقی می کند، بنابراین از آن به بعد کاری می کند که دیگر مورد عیب جویی قرار نگیرد، چون بچه ها دوست دارند مورد توجه و محبت قرار گیرند. واکنش سالم در مقابل ریختن شیر این است: هیچ عیبی ندارد، همه ما گاهی چیزی را می ریزیم، میدانم تو از روی قصد این کار را نکردی، بیا باهم آن را تمیز کنیم و این کار صرف نظر از این که چند مرتبه در هفته گذشته تکرار شده، باید بوسه و نوازشی را به همراه داشته باشد. بچه ای که به دلیل کار ناشایست، با نگاه شماتت آمیز روبه رو می شود یا سیلی میخورد یا در مقابل سایرین مورد انتقاد قرار می گیرد، یاد می گیرد مسئولیت کارهای خود را به گردن دیگران بیندازد: این کار بیلی بود، من اینجا نشسته بودم، لیوان لیز بود، تقصیر من نبود، این ماری است که مرا انگولک می کند، این جملات، بهانه های اختراعی هستند که بچه از اسلحه خانهٔ مقصر سازی خود فوراً بیرون می آورد.
مسئولیت پذیری در مقابل عیب جویی
واقعیت این است که شیر ریخته شده است. والسلام نامه تمام. هرچقدر شما عصبانی شوید یا پند و موعظه دهید، شیر برنمی گردد. از آن مهمتر اینکه بچه مسئول این کار بوده است، و حتی اگر بخواهد از مسئولیت فرار کند ولی واقعیت این است که او شیر را ریخته است. آنچه باید مایل به انجامش باشید این است که به او کمک کنید تا بگوید: من شیر را ریختم ولی عمداً این کاز را نکردم. در چنین محیطی که بچه به سادگی حقیقت را بیان می کند دیگر لزومی به سرزنش و عیب جویی نیست. حتی اگر کودک برای جلب توجه و عمداً این کار را کرده باشد، میتوان یک اسفنج یا پارچه به او مسبب اصلی شکست و مشکلات پیش آمده در زندگی همه کسب و همه چیز است، بجز خود شخص.
عیب جویی و دیگران را مقصر شمردن
پرسشهایی که شخص در پنهان از خود می کند این است: چه دلیلی دارد که همیشه باید در آخرین لحظه مسابقه تنیس را ببازم، چه ایرادی ممکن است در من باشد؟چرا نتوانستم با دوستم کنار بیایم؟ من باید برای اخلاق تندم فکری کنم.مرتب دارم شغلهایم را از دست می دهم، چه کار می توانم بکنم که دیگر چنین چیزی اتفاق نیفتد؟ بچه ای که یاد میگیرد حتی برای کوچکترین موضوع دیگران را مقصر جلوه دهد، در واقع به دنبال شخص دیگری میگردد که گناه را متوجه او کند تا خود را بی گناه نشان دهد. به بچه ها در هر سنی که هستند بیاموزید اغلب حوادثی که در زندگی برای آنها اتفاق می افتد به دلیل آن است که خودشان خواسته اند این طوز اتفاق بیفتد و آنها این توانایی را دارند که بر تمامی احساسات درونی خود حاکم باشند. در نمونه های بالا پسر جوانی که به سن بلوغ رسیده ولی هنوز هر اتفاقی که می افتد سایرین را گناهکار می شمارد می تواند پسری باشد با خصوصیات اخلاقی کاملاً متفاوت. پدر و مادر از ابتدا می توانستند به او بیاموزند که هر کاری می کند راحت و بدون ناراحتی بگوید: من این کار را کردم تقصیر از من بود، سعی می کنم از این به بعد این کار را نکنم.بدین شکل میتوانند کودکی مسئول بار بیاورند.
منبع:https://www.barfanak.com