همانطور که به گذشته و حال حاضر نگاه می اندازیم می بینیم که تنها تفاوت افراد موفق نسبت به فرد شکست خورده نوع نگرش آن هاست. اعتقادات و باورهای افراد موفق مثبت است و تکیه بر توانایی های خود می کنند و به جمله خواستن توانستن است باور دارند.
امکانات کافی ندارم ! من فردی شکست خورده ام!
بیشتر مردم در ابتدا سرمایه و امکانات کافی ندارند. پول برای انجام هرکاری ضروری است اما، داشتن ایده ای خلاق و یک چشم انداز ذهنی مثبت لازم است. همه ی مردم دنیا از استعداد و ذوقی برخوردارند مردمانی با هوشمندی متنوع و شگفت انگیز که می توانند با تکیه بر آن دست به کار شوند. برخلاف عقیده ی اکثر مردم، کمبود پول در دنیا وجود ندارد؛ پول کافی برای اجرای ایده ها موجود است.
به نظر می رسد در بسیاری از خانواده ها ، فقر به عنوان یک مشخصه مثل چشم و گوش، ارثیه ای است که از نسلی به نسل دیگر منتقل می شود. برای افرادی که در خانواده های فقیر متولد شده و رشد کرده اند بسیار مشکل است که تصور کنند روزی می توانند ثروتمند شوند.
با این تصور، ما زندگی را با یأس و بدبینی توأم می کنیم و این الگوها همواره روح و امید ما را احاطه می کنند. اما استثناهای زیادی وجود دارد، از آن میان، چارلی چاپلین یکی از بهترین هنرپیشگان متمول دنیا را می توان ذکر کرد. او جوانی خود را در فقر و فلاکت و پرسه زدن در خیابان های لندن گذراند. حقارت و خوار شمرده شدن از دیگر واقعیات تلخ زندگی این انسان های بزرگ است. در بسیاری از نمونه ها، همین حقیقت تلخ ، انگیزه ای قوی برای کسب کامیابی های بزرگ شده است .
تحصيلات عالی ندارم !
توماس ادیسون قبل از ۱۶ سالگی مدرسه را ترک کرد. بیل گیتس مدیر مایکروسافت، دانشجوی اخراجی دانشگاه است . حتی در میان بسیاری از افراد موفق ، کسانی هستند که از آموزشی رسمی برخورداری نبوده اند اما به اعماق دانش و صنعت نفوذ کرده و سرنوشت خود را تعیین کرده اند .
استعداد لازم را ندارم !
پل گتی می گوید : یقینا من از ابتدا تاجر متولد نشده ام . برخی افراد مدام به خودشان القا می کنند که استعداد ویژه ای ندارند و نمی توانند زندگی خود را تغییر دهند. آن ها در حقیقت با این کار می خواهند ، عدم موفقیت خود را توجیه کنند. باید بدانیم همه ی آدم ها در انواع موهبت ها و استعدادهای دنیا سهمی دارند . به محض این که استعدادهای بی نظیر خود را کشف کنیم ، می توانیم به عنوان سکوی پرتاب به سوی اهداف از آن استعدادها استفاده کنیم.
به قدر کافی انرژی ندارم !
تفاوت مهم بین افراد موفق و افراد شکست خورده سطح انرژی است . برای انجام هرکاری ، به ویژه فعالیت های فیزیکی و ذهنی، باید حداقل انرژی لازم را صرف کنیم . اگر نیروی حیاتی ما سلامت باشد به ناچار انگیزه ی ما هم نزول می کند و به این ترتیب ما در یک چرخه ی پیچیده گرفتار می شویم . همه ی افراد بشاش و سرخوش، از انرژی پر شوری برخور دارند و از انرژی خفته و نهفته، به نحو موثر و مفید استفاده می کنند.
اما در بسیاری از افراد انرژی و نیروی بسیار زیادی نهفته که گویی به خواب زمستانی فرو رفته ست ، مانند افراد شکست خورده .آن ها منتظر می مانند تا در اثر فعالیت به مصرف برسد . وقتی کاری را انجام می دهید واز آن لذت نمی برید، بدانید از انرژی مثبت خود استفاده نکرداید اما هنگامی که کار مورد علاقه تان را انجام می دهید انرژی به راحتی و بدون زحمت در شما جریان می یابد و به مصرف می رسد .
از شکست می ترسم !
از شکست می ترسم ! همه ی ما با ترس متولد می شویم، ترس از افتادن و ترس از صدای با ترس های دیگر هم اکتسابی هستند. بدبختانه ترس از شکست فرهنگی قدرتمند و متداول است. غالباً این ترس به دلیل شکست های مکرر گذشته روش های ضعیف تربیتی و عدم اعتماد به نفس بخشی به کودک، اجرای شیوه ها و قوانین منفی در جامعه و بدبینی افراد جامعه در ما ریشه دوانده است . گاهی اوقات ترس از شکست برای افراد بسیار مشکل آفرین است، اما غالباً به صورت ناهوشیار و پنهان عمل می کند. افرادی که از شکست خوردن می ترسند، تصدیق می کنند که : خیال پردازی را حقیر می دانند، دیگران را برای ساختن قصرهای طلایی در رویاها و بلند پروازی ها سرزنش می کنند. و مدافع عذر و بهانه هایی ساختگی مثل تعهد خانوادگی ، مشکلات : کمبود زمان ، کمبود پولی و … هستند .
آیا یک خانواده نمی تواند افرادی را به جامعه تحویل بدهد که از کار و زندگی خود راضی باشند ؟ آیا نمی توان در خانواده زمانی را به بیان ایده های خلاق اختصاص داد، آیا نمی توان برخی مشکلات را به شیوه ای جدید حل کرد؟ یک عبارت در میان مردم رواج دارد، «اگر» اگر رییسم به من توجه می کرد… اگر می توانستم یک ایده ی خوب پیدا کنم … اگر امکانات، توانایی، زمان، پول یا شانس بیشتری داشتم… اگر در موقعیتی متفاوت متولد می شدم و … . بدیهی است اگر برای چیزی تلاش نکنید، هرگز شکست هم نخواهید خورد، وقتی شما به موفقیت دست پیدا می کنید که قدم اول را بردارید .
در غیر این صورت همچون آبی راکت می مانید . موفقیت ، موهبتی نیست که به طور معجزه آسا از آسمان نازل شود . سعادتمندی بروز تفکر مثبت و تلاشی مستمر است. توماس ادیسون، برای ساخت یک لامپ روشن که با نیروی الکتریسیته کار کند ۱۰۰۰۰ بار کوشید .
آبراهام لینکلن ، برای به دست اوردن ریاست جمهوری ایالت متحده ، ۱۸ بار شکست را تجربه کرد . نمی خواهیم آواز تمجید و ستایش از شکست و فرد شکست خورده را سر دهیم. اما می دانیم اگر به تمام تجربیات یک فرد شکست خورده با ذهن باز نگاه کنیم، حتماً نکاتی وجود دارد که ما را به سوی پیروزی و کامیابی آینده رهنمون می کند.